درهم برهم

کلا همه چی اینجا پیدا میشه دیگه ツ

درهم برهم

کلا همه چی اینجا پیدا میشه دیگه ツ

❤ مادر ❤


از دوازده سالگی هر سال روز تولدم یک دسته گل یاس سفید بسیار زیبا برایم فرستاده می شد ، بدون این که نام و نشانی از فرستنده داشته باشد . مدت ها برای پیدا کردن فرستنده تلاش کردم ، حتی به گل فروشی ها هم زنگ زدم ، اما بی فایده بود !

به هر حال این روند هر سال ادامه داشت . در تمام این مدت از زیبایی کار و محبت فرستنده خوشحال بودم و همیشه در تخیلاتم تلاش کردم حدس بزنم که فرستنده کیست . قسمتی از شادترین لحظات زندگی ام در رویای آن فرد سپری شد . آن انسان پُر شور و شگفت انگیز ، اما خجالتی و یا عجیب و غیر عادی که حاضر نبود هیچ نام و نشانی از خود بگذارد . در نوجوانی تصور می کردم فرستنده ممکن است پسری باشد که دوستم دارد و یا کسی که دوستش دارم و یا کسی که او را نمی شناسم ، اما او کاملاً متوجه من است . مادرم هم غالباً در این حدس زدن ها به من کمک می کرد از من می پرسید :
"دخترم خوب فکر کن ، آیا کسی بوده که تو به او محبتی کرده باشی و او از این راه بخواهد قدرشناسی خود را نشان دهد ."


بقیه در ادامه مطلب 


        

ادامه مطلب ...

خداوندا...


خداونـــدا تو مـــــــــــی دانی که من دلواپس فردای خود هســــــتم

مــــــــــبادا گــم کنــــم راه قشــــــنگ ارزوها را

مــــــــــــبادا گم کنــــم اهــــــــداف زیـــــــــبا را

  دلم بیـــــن امـــــــــید و ناامیـــدی میزنــــــــد پرســـــــــه،

مـــــــــرا تـــــــــــنها تو نـــــــــگذاری،خداونــــــــــدا...

خداونـــــــــــــــــــــــــــــــــدا...